زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

حکم سرور (قرآن)





یکی از مواردی که انسان باید رعایت عدالت را بکند اندازه نگه داشتن سرور و خوشحالی است که در اسلام هم برای آن احکامی وضع شده است.


۱ - حکم خوشحالی



سرور و خشنودی، به هر گونه آرا و اعتقادات ناحق یک امر نامطلوب و حرام است.
«فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون• فذرهم فی غمرتهم حتی حین؛ امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند؛ (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!• آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند).».
«منیبین الیه واتقوه واقیموا الصلوة ولا تکونوا من المشرکین• من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون؛ این باید در حالی باشد که شما به سوی او بازگشت می‌کنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید...•از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دل‌بسته و) خوشحال‌اند!». اما اینکه هر گروهى از منحرفان و مشرکان از راهى که انتخاب کرده‌اند خوشحال‌اند و آن را حق مى‌پندارند دلیلش روشن است؛ چراکه هوا و هوس کارش زینت کردن خواسته‌هاى دل در نظر انسان است، و این تزیین نتیجه اش دلبستگى هر چه بیشتر و خوشحالى بخاطر راهى است که برگزیده ، هر چند بیراهه و گمراهى باشد.
هواپرستی هرگز به انسان اجازه نمى‌دهد چهره حقیقت را آن‌چنان که هست ببیند، و قضاوت صحیح و خالى از حب و بغضها پیدا کند.

۲ - خوشحالی به امور دنیایی



سرور و خوشحالی بی جا، به سبب امور دنیایی طبق آیات قرآن حرام است.
«فلیضحکوا قلیلا ولیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون؛ ازاین‌رو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! (چراکه آتش جهنم در انتظارشان است) این، جزای کارهایی است که انجام می‌دادند!».(جمله «فلیضحکوا قلیلا» تهدید است که به صورت امر آمده و معنایش این است که منافقان باید اندک بخندند، زیرا دنیا فانی شدنی است و خنده در دنیا نسبت به غم و اندوه آن اندک است.)
[۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵ - ۶، ص۸۶.
.
از آنچه گفتیم روشن شد که منظور این است این گروه باید در این جهان کم بخندند و بیشتر گریه کنند، زیرا مجازات‌هاى دردناکى در پیش دارند که اگر از آن آگاه شوند بسیار گریه خواهند کرد و کمتر مى‌خندند. ولى گروهى از مفسران احتمال دیگرى در معنى این جمله داده‌اند و آن اینکه : اینها هر قدر بخندند با توجه به عمر کوتاه دنیا خنده آنان کم خواهد بود، و در آخرت آنقدر باید گریه کنند که گریه‌هاى دنیا در برابر آن ناچیز است؛ ولى تفسیر اول با ظاهر آیه و تعبیرات مشابه آن که در گفته‌ها و نوشته‌ها مى‌آید سازگارتر است بخصوص اینکه لازمه تفسیر دوم این است که صیغه امر به معنى اخبار بوده باشد و این بر خلاف ظاهر است .
«والذین ینقضون عهد الله من بعد میثـقه ویقطعون ما امر الله به ان یوصل ویفسدون فی الارض اولـئک لهم اللعنة ولهم سوء الدار؛ آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن می‌شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع می‌کنند، و در روی زمین فساد می‌نمایند، لعنت برای آنهاست؛ و بدی (و مجازات) سرای آخرت».
«الله یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر وفرحوا بالحیوة الدنیا وما الحیوة الدنیا فی الاخرة الا متـع؛ خدا روزی را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) وسیع، برای هر کس بخواهد (و مصلحت بداند،) تنگ قرارمی‌دهد؛ ولی آنها (= کافران‌) به زندگی دنیا، شاد (و خوشحال) شدند؛ در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است!».
«ان قـرون کان من قوم موسی فبغی علیهم وءاتینـه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوا بالعصبة اولی القوة اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین؛ قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آن‌قدر از گنج‌ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد!».
«فان اعرضوا فما ارسلنـک علیهم حفیظـا ان علیک الا البلـغ وانا اذا اذقنا الانسـن منا رحمة فرح بها وان تصبهم سیئة بما قدمت ایدیهم فان الانسـن کفور؛ و اگر روی‌گردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‌ایم؛ وظیف‌ه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامی که ما رحمتی از سوی خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش می‌شود، و اگر بلایی بخاطر اعمالی که انجام داده‌اند به آنها رسد (به کفران می‌پردازند)، چراکه انسان بسیار کفران‌کننده است!».
«لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم والله لا یحب کل مختال فخور؛ این به خاطر آن است که برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد!».

۳ - سرور به ناحق



سرور و سرمستی ناحق یک عمل ناپسند و دارای حرمت می‌باشد.
«لا تحسبن الذین یفرحون بما اتوا ویحبون ان یحمدوا بما لم یفعلوا فلا تحسبنهم بمفازة من العذاب ولهم عذاب الیم؛ گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال می‌شوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند! (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است!».
«فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابوب کل شیء حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذنـهم بغتة فاذا هم مبلسون؛ (آری،) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم؛ تا (کاملا) ً خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛ (و درهای امید به روی آنها بسته شد).».
«ولـئن اذقنا الانسـن منا رحمة ثم نزعنـها منه انه لیـوس کفور• ولـئن اذقنـه نعماء بعد ضراء مسته لیقولن ذهب السیـات عنی انه لفرح فخور؛ و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود!• و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، می‌گوید: مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت! و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می‌شود..».
«ولا تمش فی الارض مرحـا انک لن تخرق الارض ولن تبلغ الجبال طولا• کل ذلک کان سیـئه عند ربک مکروهـا؛ و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد!• همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است.».
«من دون الله قالوا ضلوا عنا بل لم نکن ندعوا من قبل شیــا کذلک یضل الله الکـفرین• ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق وبما کنتم تمرحون• ادخلوا ابوب جهنم خــلدین فیها فبئس مثوی المتکبرین؛ همان معبودهایی را که جز خدا پرستش می‌کردید؟!» آنها می‌گویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند؛ بلکه ما اصلاً پیش از این چیزی را پرستش نمی‌کردیم»! این گونه خداوند کافران را گمراه می‌سازد!• این (عذاب) بخاطر آن است که بناحق در زمین شادی می‌کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی می‌پرداختید!•از درهای جهنم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید؛ و چه بد است جایگاه متکبران!».
«.. وانا اذا اذقنا الانسـن منا رحمة فرح بها وان تصبهم سیئة بما قدمت ایدیهم فان الانسـن کفور؛ و اگر روی‌گردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‌ایم؛ وظیف‌ه تو تنها ابلاغ رسالت است! و هنگامی که ما رحمتی از سوی خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش می‌شود، و اگر بلایی بخاطر اعمالی که انجام داده‌اند به آنها رسد (به کفران می‌پردازند)، چرا که انسان بسیار کفران‌کننده است!».
«لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما ءاتـکم والله لا یحب کل مختال فخور؛ این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد!».

۴ - سرور به حق



سرور به حق و به دور از افراط، امری مجاز شمرده شده است.
«ولا تصعر خدک للناس ولا تمش فی الارض مرحـا ان الله لا یحب کل مختال فخور؛ (پسرم!) با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.».
«ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق وبما کنتم تمرحون؛ آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسان‌ها مهم‌تر است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.».
«افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم کانوا اکثر منهم واشد قوة وءاثارا فی الارض فما اغنی عنهم ما کانوا یکسبون• فلما جاءتهم رسلهم بالبینـت فرحوا بما عندهم من العلم وحاق بهم ما کانوا به یستهزءون؛ آیا روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! همان‌ها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود؛ اما هرگز آنچه را به دست می‌آوردند نتوانست آنها را بی‌نیاز سازد (و عذاب الهی را از آنان دور کند)!• هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ می‌شمردند)؛ ولی آنچه را (از عذاب) به تمسخر می‌گرفتند آنان را فراگرفت!».

۵ - خوشحالی به مصائب دیگران



سرور و شادمانی، از ابتلای مسلمین به مصائب امری نارواست.
«ان تمسسکم حسنة تسؤهم وان تصبکم سیئة یفرحوا بها وان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیــا ان الله بما یعملون محیط؛ اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت می‌کند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می‌شوند. (اما) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد.».
«ومنهم من یقول ائذن لی ولا تفتنی الا فی الفتنة سقطوا وان جهنم لمحیطة بالکـفرین؛ بعضی از آنها می‌گویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن»! آگاه باشید آنها (اکنون) در گناه سقوط کرده‌اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است!».
«ان تصبک حسنة تسؤهم وان تصبک مصیبة یقولوا قد اخذنا امرنا من قبل ویتولوا وهم فرحون؛ هرگاه نیکی به تو رسد، آنها را ناراحت می‌کند؛ و اگر مصیبتی به تو رسد، می‌گویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفته‌ایم.» و بازمی‌گردند در حالی که خوشحالند!».معناى آیه این مى‌شود که: این منافقین بدخواه تواند، اگر غنیمت به دست آورى و پیروز شوى ناراحت مى‌شوند، و اگر کشته و یا زخمى شوى و یا هر مصیبت دیگرى ببینى مى‌گویند ما قبلا خود را از این گرفتاری‌ها برحذر داشتیم، و آنگاه با خوشحالى از تو روى مى‌گردانند.

۶ - پانویس


 
۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۳.    
۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۴.    
۳. روم/سوره۳۰، آیه۳۱.    
۴. روم/سوره۳۰، آیه۳۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۴۲۱.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۸۲.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵ - ۶، ص۸۶.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۶۴.    
۹. رعد/سوره۱۳، آیه۲۵.    
۱۰. رعد/سوره۱۳، آیه۲۶.    
۱۱. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۱۲. شوری/سوره۴۲، آیه۴۸.    
۱۳. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۸۸.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۴۴.    
۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۹.    
۱۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۰.    
۱۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۷.    
۱۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۸.    
۲۰. غافر/سوره۴۰، آیه۷۴ - ۷۶.    
۲۱. شوری/سوره۴۲، آیه۴۸.    
۲۲. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۲۳. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.    
۲۴. غافر/سوره۴۰، آیه۷۵.    
۲۵. غافر/سوره۴۰، آیه۸۲.    
۲۶. غافر/سوره۴۰، آیه۸۳.    
۲۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۰.    
۲۸. توبه/سوره۹، آیه۴۹.    
۲۹. توبه/سوره۹، آیه۵۰.    
۳۰. طباطبایی، ناصر، ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۱۰.    


۷ - منبع


فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم سرور».    


رده‌های این صفحه : جشن و شادی | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.